هو
۱۲۱


حضرت حاج سلطان حسین تابنده گنابادی
رضا عليشاه ثانی

   زندگی نامه

( شرح حال دیگر)

شرح حال حضرت حاج سلطان حسین تاینده گنابادی طاب ثراه

عالم حقايق ايماني و عارف معارف رباني، زين العرافاء و قرّة عين الفقراء الحاج سلطانحسين تابنده رضا عليشاه، فرزند و خليفه قطب الاقطاب و لُبّ الالباب مُولينا المُؤتَمن الحاج شيخ محمد حسن صالحعليشاه طاب ثراه و نتيجه سلطان الحکماء المتألهين و برهان العرفاء الموحّدين مرحوم سلطانعليشاه نوّرالله ثراه مي‌باشند.

 جناب آقاي رضا عليشاه تولد با سعادتش در ۲۸ ذيحجة الحرام ۱۳۳۲ قمري برابر ۲۵ آبان ۱۲۹۳ شمسي از عفيفه کريمه معظّمه صبيه مرحوم آقاي ملا محمد صدرالعلماء بوده است.

 پس از ايام رضاعت و صباوت، به آموختن خواندن و نوشتن نزد مرحوم ملا خداداد خيبرگي مشغول گرديد. سپس مقدمات عربيت را در بيدخت نزد مرحوم آقا ملامحمد رحماني نودهي مشهور به اديب و بعد نزد مرحوم ملامحمد اسماعيل رئيس العلماء، و معاني و بيان را نزد مرحوم آقا ملامحمّد صدرالعلماء و معالم و شرايع و شرح لمعه و شرح منظومه حکمت و منطق را در محضر انوار مرحوم آقاي صالحعليشاه طاب ثراه استفاده نمود.

 در سال ۱۳۱۰ شمسي (۱۳۵۰ قمري) به امر پدر بزرگوار براي تکميل تحصيلات به اصفهان مسافرت فرمود. و در آنجا اشارات و قوانين را نزد مرحوم آقا شيخ محمّد گنابادي و اسفار را نزد مرحوم آقا شيخ محمود مفيد و شرح مکاسب و هندسه و هيئت را نزد آية الله مرحوم حاج آقا رحيم ارباب و فرائدالاصول را نزد آقاي حاج سيد مرتضي خراساني معروف به جارچي و کفايةالاصول را نزد مرحوم آية الله آقاي سيد محمّد نجف آبادي استفاده نمود و موفق به اخذ اجازه روايت گرديد.

و در همان اصفهان تحصيلات خود را ادامه داد و شرح فصوص و بعض علوم ديگر را نزد مرحوم آقا شيخ اسدالله ايزد گشسب (درويش ناصرعلي) تلمذ نمود و پس از پنج سال توقف در اصفهان به تهران آمده، وارد دانشکده معقول و منقول شد و از آقايان مرحوم عصار و مرحوم مشکوة و مرحوم آشتياني و ساير اساتيد محترم استفاده علمي نمود. ضمناً در دانشسراي عالي مشغول تحصيل گرديد و در سال ۱۳۱۸ شمسي موفق به اخذ گواهينامه ليسانس شد. بعداً مدتي در تهران توقف فرمود و در سال ۱۳۲۱ شمسي به بيدخت تشريف برد و در خدمت و ملازمت پدر بزرگوار و استفاضه از محضر انوار و انجام دستورات سلوکي ايشان اقامت نمود.

 و در سال ۱۳۱۶ شمسي (۱۳۵۶ قمري) با صبيه مکرّمه مرحوم آقاي دکتر علي نورالحکماء ازدواج فرمود و در هفتم ذيحجة الحرام ۱۳۶۴ قمري (۲۲ آبان ۱۳۲۴ شمسي) خداوند متعال اولين فرزند سعادتمند ذکور به نام علي که سومين فرزندشان است، به ايشان عنايت فرمود. دومين فرزند ذکور ايشان به نام محمد است که در سوم ربيع الثاني ۱۳۷۴ مطابق نهم آذرماه ۱۳۳۳متولد شده و فرزندان ذکور ايشان منحصر به اين دو نفر مي‌باشد.

در سال ۱۳۶۴ قمري (۱۳۲۴ شمسي) به عزم تشرّف عتبات عاليات حرکت فرمود و به آستانه بوسي اعتاب مقدسه عراق مشرف شد و در ضمن به ملاقات علماء اعلام و حجج اسلام و مراجع تقليد از قبيل آية الله مرحوم آقاي سيد ابوالحسن اصفهاني و آيات الله آقاي حاج آقا حسين قمي و آقاي حاج شيخ عبدالکريم زنجاني و مرحوم آقاي سيد هبة الدين شهرستاني و مرحوم آقاي حاج شيخ محمد حسين آل کاشف الغطاء، موفق و مورد احترام آنان واقع گرديد و در سفر بعدي در سال ۱۳۶۸ قمري در نجف اشرف از آية الله مرحوم آل کاشف الغطاء پس از امتحان و پرسش بعض مطالب غامض فقهي و اصولي به اجازه اجتهاد نائل گرديد.

پس از درک استفاضه کامل از زيارات اعتاب مقدسه در سال ۱۳۶۴ قمري به طرف سوريه حرکت فرمود و در دمشق به زيارت مزار کثيرالانوار حضرت زينب سلام الله عليها و ساير مقابر اهل بيت موفق گرديد و پس از گردش در شهرهاي حمس و حلب به بيروت رفته و از آنجا به طرف مصر حرکت نمود و در قاهره و اسکندريه نقاط تاريخي و مراکز علمي و امکنه تماشائي را مشاهده فرمود و از مصر به فلسطين تشريف برد و به زيارت مسجداقصي و مسجد صخره موفق شد و ضمناً کليساهاي مهم مانند کليساي قيامت و کليساي مريم و کليساي جِتسيماني و ساير کليساها را ديدن فرمود و به خليل الرحمن و بيت اللحم و زيارت مرقد مطهر حضرت موسي عليه السلام موفق گرديد و از آنجا به سوريه و سپس به عراق حرکت فرمود و از راه بصره به ايران مراجعت نمود. پس از توقّف چندي و رفتن به قم و زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها و ملاقات آيات الله و حجج اسلام به تهران آمد و از آنجا به گناباد تشريف برد. و تحت تربيت و مراقبت پدر عاليمقدار به رياضت و مجاهده و تزکيه نفس و تصفيه قلب مشغول گرديد و پس از خالص شدن از کدورت نفسانيه و منزه شدن از تبعات و لوازم عالم طبع و نيل به فناء در توحيد و انغمار در احديت و سير کامل مراتب سلوک، در شعبان ۱۳۶۹ قمري به اخذ اجازه امامت جماعت و تلقين اذکار و اوراد لساني از طرف پدر بزرگوار موفق گرديد و در يازدهم ذي القعده همان سال (۱۳۶۹ قمري) به ارشاد عباد و دستگيري طالبين با لقب «رضا علي» مفتخر گرديد.

سپس در همان سال ۱۳۶۹ قمري (۱۳۲۹ شمسي) براي تشرّف مکه معظمه حرکت نمود و پس از انجام مناسک حج و زيارت روضه منوره نبوي و قبور متبرکه ائمه اربعه بقيع عليهم السلام و ساير مقابر بزرگان به طرف سوريه و لبنان حرکت فرمود و از آنجا به مصر و اردن و فلسطين رفت و پس از تشرف به بيت المقدس و ساير اماکن مقدسه و گردش در شهرهاي معروف لبنان مانند: بعلبک و طرابلس و شهرهاي ديگر به عَمّان رفته سپس به سوي عراق حرکت فرمود و پس از درك زيارت اعتاب مقدسه و ملاقات مراجع تقليد به سوي ايران مراجعت فرمود.

 در سال ۱۳۳۳ شمسي مرحوم صالحعليشاه طاب ثراه مبتلا به کسالت شديدي شد، به تهران تشريف آورد و اطباء پس از معاينات دقيقه لزوم حرکت ايشان را با اروپا براي معالجه لازم دانسته و با اصرار دوستان و الزام اطباء عازم اروپا شد. و آقاي حاج آقا تابنده نيز در ملازمت پدر بزرگوار به ژنو تشريف برد و مراقبت و پرستاري کامل در بيمارستان از ايشان مي‌نمود و مدت معالجه قريب سه ماه به طول انجاميد و عمل جراحي انجام شد. در خلال اين مدت بر حسب دعوت و اصرار آقاي شيخ مصطفي سر سلسله طريقه شاذليه که در پاريس مقيم بود، آقاي حاج آقا تابنده به پاريس تشريف برد و مورد استقبال و تجليل کامل واقع گرديد و چند روزي در پاريس توقف فرمود و نقاط ديدني و موزه‌هاي  تاريخي و مراکز علمي آنجا را ديدن نمود. در اين سفر آقايان دکتر محب الله آزاده و حسينعلي مصداقي و ابوالحسن مصداقي و حاج مهدي آقا ملک صالحي در ملازمت حضرت آقاي صالحعليشاه طاب ثراه بودند و آقاي دکتر محمد حسين حافظي نيز در آنجا سکونت داشت، در امور پرستاري در بيمارستان مراقبت کامل داشت.

در سال ۱۳۳۶ شمسي (۱۳۷۶ قمري) بنا به دعوت مرحوم آقاي حاج ابوالفضل حاذقي نماينده فرهنگي ايران به افغانستان مسافرت نمود و در مدت اقامت چند روزه شهرهاي هرات، کابل، غزنين، و مزار شريف را گردش کرد و به زيارت مقابر بزرگان و عرفاء موفق گرديد و به طرف پاکستان حرکت کرد و در شهرهاي پيشاور و لاهور و کراچي و کويته گردش نموده به ايران مراجعت فرمود و از زاهدان به کرمان رفت و به زيارت مزار کثيرالانوار حضرت شاه نعمة الله ولي طاب ثراه در ماهان موفق شد و سپس يه يزد و اصفهان و شيراز و کاشان و قم تشريف برده، به تهران مراجعت فرمود و پس از توقف چندي به گناباد تشريف برد. در سال ۱۳۳۸ شمسي هم سفري به شهرهاي شمالي و غربي ايران نمود. و در ذيقعده ۱۳۷۹ قمري فرمان خليفة الخلفائي و جانشيني پدر عاليمقدار با لقب «رضا عليشاه» براي ايشان صادر گرديد.

 در سال ۱۳۸۰ قمري (۱۳۴۰ شمسي) در ملازمت پدر بزرگوار براي انجام عمره رجبيه به مکّه معظمه و مدينه طيبه مشرّف گرديد و ولادت با سعادت مولاي متقيان صلوات الله عليه را در مکه معظمه و روز بعثت پيغمبر اکرم (ص) را در مدينه منوره مشرّف بود و از آنجا در ملازمت پدر عاليمقدار به عَمّان و فلسطين رفته، به زيارت بيت المقدس و اماکن مقدسه موفق گرديد؛ سپس به طرف عراق حرکت فرمود و به زيارت عتبات عاليات مشرف گرديده، به ايران مراجعت فرمود.

  در سال ۱۳۸۲ قمري مطابق اوائل سال ۱۳۴۲ شمسي نيز بر حسب اجازه پدر بزرگوار به مکّه معظمه براي حج تمتع و پس از زيارت روضه منوّره نبوي و ائمه اربعه بقيع (ع) و حرم مطهر حضرت زينب عليهاالسلام در دمشق و رفتن اردن و بيروت در محرم ۱۳۸۳ به تهران مراجعت نمود. مکرر هم به زيارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه، عليه آلاف الثناء و التحيه، مشرّف مي‌شد و به افتخار خدمت در کشيک سوم آستان ملک پاسبان رضوي (ع) مفتخر گرديد.

  در هشتم ربيع الثاني ۱۳۸۶ قمري (۱۳۴۵ شمسي) آقاي صالحعليشاه طاب ثراه بر حسب معمول به بيروني تشريف آورده و به رسيدگي امور و پذيرائي مشغول شد. ناگاه کسالتي که از سابق مبتلا بود شدت يافت و به اندرون تشريف برد و اطباء حاضر شده و مشغول معالجه شدند، ولي با کمال تأثر و تألم صبح روز نهم موقع اذان صبح پس از پنجاه سال هدايت و ارشاد در سن ۷۸ سالگي مرغ روح مطهرش قفس تن را شکست و در ملأ اعلي به محبوب حقيقي و معشوق واقعي پيوست، رحمة الله الواسعة عليه، و عالم تشيع و عرفان را عزادار و سوگوار نمود. و جناب آقاي رضا عليشاه تا مدت چهل روز صبح و عصر در مزار متبرک و داخل قريه بيدخت و قراء گناباد به تعزيه داري مشغول بود.

  پس از رحلت مرحوم آقاي صالحعليشاه طاب ثراه، به موجب فرمان و وصيت، مسند ارشاد و هدايت و پيشوايي سلسله جليله علويه رضويه نعمة اللهيه سلطانعليشاهي به وجود مقدس آقاي رضا عليشاه زيب و زينت يافت و به امور فقراء و ارشاد طالبين و دستگيري مشتاقين مشغول گرديد. ضمناً رسيدگي به امور کشاورزي و تکميل و توسعه صحن‌هاي  مزار متبرک مرحوم آقاي سلطانعليشاه طاب ثراه و آبادي محل و حفر و تنقيه قنوات اشتغال داشت و در صحن کوثر مهمانسراي مفصلي به هزينه خود براي پذيرايي وافدين و زائرين بنا فرمود و محلي از خود براي هزينه پذيرايي معين نمود.

 پس از رحلت آقاي صالحعليشاه طاب ثراه تاکنون يک سفر حج تمتع و ۴ سفر براي انجام عمره به مکه معظمه مشرف گرديده. چند سفر هم در سالهاي ۱۳۴۸ و ۱۳۵۰ و ۱۳۵۸ شمسي به هندوستان و اروپا براي معالجه قلب و روماتيسم مسافرت فرمود. اکنون هم چون کسالت‌هاي  سابق شدت يافته بود در تاريخ ۱۷ بهمن ۱۳۵۹ به هندوستان مسافرت فرمود. در ايران هم بر حسب تقاضا و دعوت دوستان چندين نوبت به شهرهاي شمالي و غربي و جنوبي تشريف برد. در سال ۱۳۵۹ شمسي هم مسافرتي به کرمان و زيارت مقبره متبرکه ماهان و شهرهاي بين راه فرمود.

 معمول آن جناب در بيدخت عصرها به صحن مزار تشريف آورده، تفسير منير بيان السعادة را (تأليف مرحوم آقاي سلطانعليشاه طاب ثراه) با بياني جامع که هم عالم کامل و افراد جاهل استفاده مي‌نمودند، تدريس مي‌فرمايد و در ضمن بيان به مناسبت، نصايح و دستورات مذهبي و اخلاقي و مواعظ لازمه ذکر مي‌نمايد. شب‌هاي  جمعه هم پس از اداي فريضه رساله صالحيه (تأليف مرحوم آقاي نورعليشاه طاب ثراه) را شرح مي‌دهد.

  از وقايع مهم زمان ايشان: انقلاب اسلامي و انقراض حکومت پنجاه ساله پهلوي و خروج شاه در تاريخ ۲۶ دي ماه ۱۳۵۷ شمسي و رفراندوم (همه پرسي) جمهوري اسلامي در فروردين ماه ۱۳۵۸ شمسي انجام گرديد. اميد است اين انقلاب موجب رفاه و آسايش خلق و اجراي قوانين متقنه اسلامي بوده باشد و انتخاب نخستين رئيس جمهوري اسلامي در پنجم بهمن ماه ۱۳۵۸ شمسي به عمل آمد.

 ديگر حمله متجاوزانه حکومت بعثي عراق در مهرماه ۱۳۵۹ به ولايات جنوبي و غربي ايران که کليه طبقات و عشاير ايران که قادر بر دفاع مي‌باشند با فداکاري و جانبازي مشغول مدافعه هستند و البته با نصرت و فضل الهي دشمن اسلام نابود خواهد شد که الاسلام يعلُوولايعلي عَلَيه[ii].

 آقاي رضا عليشاه از فضلاء عصر و علماء و محققين زمان خود محسوب مي‌گردد و علاوه بر مقام عالي معنويت و روحانيت در فضائل انساني و کمالات نفساني و ملکات فاضله ممتاز و کم نظير است. عشق و علاقه وافري به مطالعه کتب و تهيه آنها و تأليف و تصنيف دارد و کتب مفيده بسياري در موضوعات مختلفه مذهبي و اخلاقي و تاريخي به فارسي و عربي تأليف و تصنيف فرموده که بعض آنها چندين نوبت به چاپ رسيده است و مکرّر هم مقالات علمي و مذهبي از ايشان به فارسي و عربي در مجلات درج شده است.

تأليفات و تصنيفات آن جناب:

 ۱ - تجلّي حقيقت در اسرار فاجعه كربلا (چهار نوبت چاپ شده)

 ۲ - رساله خواب مغناطيسي ضميمه کتاب تنبيه النائمين (دو نوبت چاپ شده)

 ۳ - شرح حال خواجه عبدالله انصاري (دو نوبت چاپ شده)

 ۴ - ترجمه دعاي ابوحمزه ثمالي (سه نوبت چاپ شده)

 ۵ - فلسفه فلوطين رومي (دو نوبت چاپ شده)

 ۶ - نابغه علم و عرفان (دو نوبت چاپ شده)

 ۷ - فلسفه ابن رشد و ترجمه کتاب «الکشف عن مناهج الادلة في عقايد الملة» (چاپ نشده)

 ۸ - سير تکاملي و حرکت جوهريه (چاپ نشده)

 ۹ - تاريخ و جغرافياي گناباد (چاپ شده)

 ۱۰ - يادداشتهاي سفر به ممالک عربي (چاپ شده)

 ۱۱ - خاطرات سفر حج (دو نوبت چاپ شده)

 ۱۲ - گردش در افغانستان و پاکستان (چاپ شده)

 ۱۳ - يادداشتهاي سفر از گناباد به ژنو (چاپ شده)

 ۱۴ - رساله رفع شبهات (سه نوبت چاپ شده)

 ۱۵ - رهنماي سعادت (چاپ شده)

 ۱۶ - نظر مذهبي به اعلاميه حقوق بشر (دو نوبت به فارسي و انگليسي نيز چاپ شده).

۱۷- ده سخنراني؛

۱۸- قرآن مجيد و سه داستان اسرار آميز عرفاني (سه نوبت چاپ شده)؛

۱۹- سه گوهر تابناک از درياي پرفيض کلام الهي (چاپ دوم، ۱۳۷۶)؛

۲۰-  التاريخ المختصر في احوال المعصومين الاربعه عشر (که در ايام صباوت مرقوم فرموده ولي اخيراً چاپ شده است)

۲۱- چهل گوهر تابنده از سخنرانيهاي حضرتش.

مشايخ آن جناب:

۱ - تجديد فرمان جناب آقاي حاج آقا محمد راستين (درويش رونق علي)

۲ - تجديد فرمان جناب آقاي حاج شيخ عبدالله صوفي املشي (درويش عزت علي)

۳ - تجديد فرمان جناب آقاي حاج سيد محمد شريعت (درويش همت علي)

۴ - تجديد فرمان فقير حاج سيد هبة الله جذبي اصفهاني (ثابت علي)

۵ - فرمان دستگيري جناب آقاي حاج آقا محمد جواد آموزگار کرماني (ظفر علي)

۶ - فرمان دستگيري جناب آقاي حاج سيد محمد علي طباطبائي معروف به فاني (فيض علي).

۷- فرمان دستگيري جناب آقاي عبدالغفور ابوالحسن زاده قوچاني (درويش ناصر علي)؛

۸- فرمان دستگيري جناب آقاي حاج شيخ عزيزالله محقق نجفي (مظفر علي)؛

۹- فرمان دستگيري جناب آقاي حاج علي تابنده (محبوب علي)؛

۱۰- فرمان دستگيري جناب آقاي يوسف مرداني (درويش صدق علي)؛

۱۱- فرمان دستگيري جناب آقاي محمد علي ناسوتي شيرازي (هدايت علي)؛

۱۲- فرمان دستگيري جناب آقاي حاج مير مطلب ميرزاده گراشي (مشتاق علي).

۱۳- ضمناً فرمان دستگيري مرحوم آقاي حاج ابوالقاسم نورنژاد با لقب «درويش صابر علي» از فرزندان حضرت آقاي نورعليشاه نيز در سال ۱۳۸۷ قمري (۱۳۴۶ شمسي) صادر ولي قبل از اعلام آن، مشاراليه به رحمت ايزدي پيوست.

مجازين کتبي آن جناب:

 ۱ - تجديد اجازه جناب آقاي حاج علي محمّد سلطانپور در امامت جماعت

 ۲ - تجديد اجازه امامت جماعت و اجازه تجديد عهد و تعليم اذکار لساني مرحوم آقاي حاج ابوالقاسم نور نژاد

 ۳ - تجديد اجازه امامت جماعت و اجازه تجديد عهد و تعليم اوراد مرحوم آقاي حاج علي اکبر عارف کاشاني

 ۴ - تجديد اجازه امامت جماعت و اجازه تجديد عهد و تعليم اذکار و اوراد لساني جناب آقاي حاج محمّد جواد آموزگار کرماني

 ۵ - اجازه امامت جماعت شبهاي جمعه و دوشنبه آقاي حاج شيخ محمد متضرّع در لاهيجان

 ۶ - اجازه امامت جماعت مرحوم آقاي شيخ جعفر فاني در مشهد

 ۷ - اجازه انعقاد مجلس نياز به جناب آقاي حاج محمّد راستين

 ۸ - اجازه امامت جماعت آقاي حاج سيد محمد علي طباطبائي

 ۹ - اجازه امامت جماعت مرحوم آقاي حاج شيخ فتح الله انصاري گراشي

۱۰ - اجازه امامت جماعت مرحوم آقاي حاج مهدي دانايي سمناني

 ۱۱ - اجازه انعقاد مجلس نياز به جناب آقاي حاج شيخ عبدالله صوفي املشي (عزت علي)

 ۱۲ - اجازه امامت جماعت مرحوم آقاي محمد علي مودّت شيرازي؛

۱۳ - اجازه امامت جماعت آقاي عبدالغفور ابوالحسن زاده قوچاني

 ۱۴ - اجازه امامت جماعت آقاي مهندس اخوان اراکي

 ۱۵ - اجازه امامت جماعت آقاي حاج سيد علي زاهد زاهداني

 ۱۶ - اجازه انعقاد مجلس نياز به فقير حاج سيد هبة الله جذبي.

۱۷- آقاي قنبر علي همتي در حيدرآباد و ساير بلاد هند؛

۱۸- جناب آقاي حاج علي تابنده؛

۱۹- جناب آقاي حاج شيخ عزيزالله محقق نجفي؛

۲۰- جناب آقاي يوسف مرداني در کرج؛

۲۱- آقاي محمد حسين عزيززاده در بروجرد؛

۲۲- آقاي محمد علي طاهريا در سمنان؛

۲۳- آقاي حاج محمود گنجي نيشابوري در نيشابور؛

۲۴- آقاي شيخ محمد عباس انصاري کشميري در کشمير؛

۲۵- آقاي حاج محمد ابريشمي در تبريز؛

۲۶- آقاي حاج غلامرضا ضيائي در تنکابن؛

۲۷- آقاي دکتر بهمن زند در آمريکا؛

۲۸- آقاي علي طاهري در قوچان؛

۲۹- آقاي حاج سيد احمد شريعت در قم همراه با اجازه تجديد عهد.

مجازين شفاهي آن جناب:

 ۱ - امامت جماعت آقاي شيخ علي بحراني در ششده فسا

 ۲ - اجازه امامت جماعت فقراء آقاي حاج شيخ ابراهيم کاظمي

 ۳ - اجازه اقامه جماعت به آقاي کربلايي اسدالله نورايي در بيدخت

 ۴ - امامت جماعت آقاي حاج شيخ حبيب الله رازي در تهران

 ۵ - امامت جماعت جناب آقاي حاجي شيخ عزيز الله محقق نجفي

 ۶ - امامت جماعت آقاي عبدالمجيد تدين در اردبيل

 ۷ - امامت جماعت آقاي عباس وجدي در زنجان

 ۸ - امامت جماعت فقراء آقاي حسينعلي کاشاني در موقع غيبت مجازين.

۹- آقاي جهانباني در گراش؛

۱۰- آقاي براتعلي رابطي در همدان؛

۱۱- آقاي محمد نورايي در بيدخت؛

۱۲- آقاي رفيع محسني در رشت؛

۱۳- آقاي سيد فخرالدين برقعي در قم؛

۱۴- آقاي فرخروز کاشاني در حيدرآباد دکن؛

۱۵- آقاي حاج مير مطلب ميرزاده گراشي در دبي؛

۱۶- آقاي سيد محمد رضا قاعي در کرمان؛

۱۷- آقاي حاج علي عبديزدان در اصفهان؛

۱۸- آقاي محمد علي ناسوتي در شيراز؛

۱۹- آقاي حاج ناصر قلي ضياء در شهرکرد؛

۲۰- آقاي حاج ابراهيم کيمند در کرمانشاه؛

۲۱- آقاي احمد معصومي در اردبيل؛

۲۲- آقاي شيخ عبدالعظيم باستاني پاريزي در پاريز؛

۲۳- آقاي حسن تابان در ارادان گرمسار؛

۲۴- آقاي حاج اسماعيل بهشتي فرد در شاهرود؛

۲۵- آقاي محمد جعفر صالحي در سوئد؛

۲۶- آقاي حاج سيد مصطفي صفوي راد در تهران؛

۲۷- آقاي ناصر آقا ملکي در شيراز.

حضرت آقاي رضا عليشاه متاسفانه در سحرگاه هيجدهم شهريور سال ۱۳۷۱ مطابق با يازده ربيع الاول ۱۴۱۳ دار فاني را وداع گفت و به ملکوت اعلي پيوست. جانشين منصوص ايشان فرزند ارشد ذکورشان حضرت آقاي حاج علي تابنده محبوب عليشاه، ايام ارشادشان کوتاه و فقط چهارسال و چند ماه بود و با کمال تاسف در بيست و هفت دي ماه سال ۱۳۷۵ مطابق با ششم رمضان ۱۴۱۷ از قيد تن جسماني رهايي يافته و روح مقدسش به وصال محبوب رسيد. جانشين منصوص معظم له عم مکرمشان حضرت آقاي حاج دکتر نورعلي تابنده مجذوب عليشاه هستند که اينک مقام قطبيت و ارشاد در سلسله جليله نعمت اللهي گنابادي مزين به وجود ايشان است.


[i] - خداوند متعال را شاکر و سپاسگزار است که اين ذره بي‌مقدار را با ضعف مفرط و ناتوانائي بي‌حد، قدرت و توفيقي عنايت فرمود که شرح مختصري از حالات مُروجُ الشّريعه، قطب الطريقه، مجلي الحقيقه مولانا و مقتدانا الحاج سلطانحسين تابنده رضا عليشاه ادام الله برکاته و ابقاء را تا اين تاريخ ۱۴۰۱ قمري (۱۳۵۹ شمسي) به عنوان متمّم اين کتاب به رشته تحرير در آورد. «تراب اقدام فقراء نعمة الّلهي سلطانعليشاهي: سيد هبة الله جذبي»

[ii] - وقايع مهم اخيري که در زمان ايشان رخ داده عبارتند از: ۱) خاتمه جنگ ميان عراق و ايران و متجاوز خوانده شدن عراق. ۲) درگذشت بنيانگذار انقلاب اسلامي و تعيين حضرت آيت الله خامنه اي به مقام رهبري انقلاب